اوهام

ساخت وبلاگ
." maybe in another world ".somewhere in the spacetimesomewhere far beyondthere's a paralleled world like ourswith a version of ussitting on the playground's corridorat this very momentholding handsstaring at the midnight sky.there is nothing to feaothing to losenothing to doubtand no goodbyesjust you holding meand me laying in your armslike a cat you always told me.and as you caress my hairI can feel yourunning in my veinsunveiling my soulpenetrating to the corebinding with my very beingour atoms mergeour hearts combineand our souls uniteuntil there's no distinction between us.,that moment on the corridorit never endsit never fadesit's been craved into eteityand always remains... اوهام...
ما را در سایت اوهام دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eternal-illusiona بازدید : 61 تاريخ : شنبه 27 اسفند 1401 ساعت: 23:21

.معمولا در مواجهه با اتفاقات ناگوار زندگیم دو نوع واکنش دارم. خودمم تصمیم نمیگیرم برای کدوم اتفاق کدوم واکنش رو داشته باشم ، سیستم دفاعی مغزم تصمیم میگیره و اجرا میکنه. نوع اول نوع مرسوم غصه خوردن و گریه کردن و غرق شدن تو افکار و احساسات منفیه. این واکنش بیشتر اتفاق میوفته.نوع دوم بی واکنشی محضه. نه فکری هست نه قطره اشکی و نه هیچ چیز دیگه ای. ولی اشتباه نکنید، این واکنش به معنای اهمیت ندادن نیست و اتفاقا خطرناک تره. تو این حالت حجم احساسات انقدر زیاده که مغزم خودش میدونه که اگر بهشون اجازه بروز بده ، معلوم نیست بتونه جمعش کنه یا نه. در نتیجه هرچی هست رو یه جای عمیقی تو درونم دفن میکنه و یه خروار خاک میریزه روش تا مطمئن شه همون زیر می مونن.البته این روش همیشه جواب نمیده. بعضی وقت ها علی رغم همه تلاش هایی که مغزم میکنه ، احساسات خودش رو از زیر خاک میکشه بیرون و مثل یه هیولا من رو مییلعه..پ ن : کاش اون دستگاهه تو فیلم eteal sunshine of the spotless mind واقعیت داشت.پ ن : از همین الان داره ذره ذره خودش رو از زیر خاک بیرون میکشه.... اوهام...
ما را در سایت اوهام دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eternal-illusiona بازدید : 79 تاريخ : شنبه 13 اسفند 1401 ساعت: 15:09